خط عربی
خط عربی شیوه کلی (الفبایی) یا شیوههای زیباشناسانه نوشتاری زبان عربی است که دیگر خطها مانند خط فارسی و اردو نیز از جهاتی متاثر از آن است. خط علاوه بر بررسی ترکیب الفبایی نوشتار هر زبان، بیشتر اشاره به شیوه های زیباشناسی هنری و کاربردی آن دارد و خط عربی نیز شیوه های هنری متعددی دارد.
پس از آنکه عربها ایران را تسخیر کردند، چون بیشتر عربها خواندن و نوشتن نمیدانستند، ایرانیان را برای کارهای دیوانی استخدام کردند. ایرانیان دیوان سالار نیز که پی به مشکلات خط عربی برده بودند تلاش کردند شیوه نوشتار را بهبود بخشند. ایرانیان با ذوق و سلیقه خود و با نیم نگاهی به خط پهلوی، خط نوشتاری را تکامل بخشیدند. در واقع خط عربی و فارسی کنونی، خطی است که ایرانیان در شکل گیری و تکامل آن سهم عمدهای داشتهاند.
اعراب خط نداشتهاند و خطی که از «حمیر» و «انبار» (استان انبار) به عربستان رفته و در زمان ظهور اسلام نشر یافتهاست، خط عربی نیست بلکه زبان عربی به این خط نوشته میشدهاست. و چون آثار مخطوط در قرون اولیه اسلامی و پس از آن، به زبان عربی نوشته میشد، خطی که بـا آن، زبان عربی ثبت میگردید، به نام خط عربی مشهور گردید.
آیات ۸۸-۸۵ سوره آلعمران به خط توقیع و ترجمه زیرنویس به خط نسخ فارسی؛ قرآن قرن ۱۴ میلادی
بعدها در دوران عباسیان، کلکهای دیگری نیز برای این خط رواج یافت که شامل قلم جلیل، قلم سجلات، قلم دیباج، قلم اسطور مار بزرگ، ثلاثین، قلم زنبد، قلم مفتح، قلم حرم، قلم مد مرات، قلم عمود، قلم قصص و قلم حرفاج.
در زمان مأمون نویسندگی اهمیت پیدا کرد و نویسندگان در نیکو ساختن خط به پیکار پرداختند و چندین قلم دیگر به نام قلم مرصع، قلم نساخ، قلم رقاع، قلم غبارالحلیه، قلم ریاسی. و درنتیجه، خط کوفی به بیست شکل درآمد. ولی قلم نسخ، بهمان شکل پیشین در میان مردم و برای تحریرات غیررسمی معمول بود تا آنکه ابن مقله خوشنویس نامی متوفی به سال ۳۲۸ ه. ق. با نبوغ خود قلم نسخ را به گونه نیکویی درآورد سپس به بازبینی زمان، خط نسخ فروعی پیدا کرد و به گونه کلی دو خط نسخ و کوفی در نوشتار عربی معمول گشت و هر کدام از آن شاخههایی داشت که در سده هفتم هجری مشهورترین آن به اقلام سته مشهور بوده است و به قرار زیر بودهاست: ثلث، نسخ، محقق، ریحانی، توقیع و رقاع.
اگرچه بعضی نوشتهاند که پیش از ۲۰۰ ه.ق خطوطی بجز خط کوفی دیده شده است، اما اکثر دانشمندان ابن مقله را اولین مبتکر و مخترع خط عربی دانستهاند و پس از وی افرادی چون محمد بن سمسانی و محمد بن اسعد شیوه او را فرا گرفتند و ابوالحسن علی بن هلال معروف به ابن بواب، این شیوه را از آن دو آموخت و تکمیل و تنقیح کرد و بیشتر خطوطی که ابن مقله پدید آورده بود را کمال بخشید. ابن مقله در مورد اندازه حروف و اعتبار صحت آنها، کیفیت به دست گرفتن قلم و هنگام نوشتن و گذاردن بر روی کاغذ، ترتیب تراشیدن قلم و ملاکهای زیبایی خط و مانند اینها، مطالبی بیان داشته است.
دربارهٔ کلکهای خط پارسی در تذکرهٔ مرآتالخیال آمده است که کلکهای خط پارسی دربرگیرنده: ثلث، رقاع، نسخ، توقیع، پژوهشگر و ریحان است و باز در آنجا آمده که خط هفتم تعلیق است که از رقاع و توقیع برآمده.
خط عربی در آغاز در کلک (قلم) نسخ برگرفته از شیوه نگارش خط نبطی نوشته میشد. با فتح تیسفون کلک کوفی نیز بر آن اضافه شد که در کوفه رایج شد و این همان کلکی است که دیوانسالاران اصلاحات خود را بر آن اعمال کردند که بزودی در کلک (قلم) نسخ نیز انجام شد. سریانیهای مقیم شام خط عربی را با چند قلم مینوشتند که از آن میان، کلک سطرنجیلی ویژه کتابت تورات و انجیل بودهاست. کلک کوفی از کلک سطرنجیلی پدید آمد و هر دو قلم از هر جهت بهم میمانند.در آغاز دوران اسلامی مسلمانان تلاش کردند قرآن را به نگارش در آورند. و عدهٔ کمی از آنها که نوشتن میتوانستند شامل «علیبن ابی طالب»، «عمربن خطاب» و «طلحة بن عبیدالله» قرآن را به نگارش درآوردند. در این نگارش از حروف نبطی یا سریانی(سطرنجیلی) استفاده شد. خطهای نبطی و سریانی هر دو از خط آرامی منشا گرفته بودند. در این خط ابهامات زیادی بود و حروف بدون نقطه نوشته میشدند و مصوتهای کوتاه و برخی مصوتهای بلند مانند «ا» در میان واژهها نوشته نمیشد. برای نمومه در این خط ب، ن، ت، ثوی همانند هم نوشته میشدند و یاح، خ، ج و یاسوشهمانند بودند.